احمد علیپور؛ آزیتا خرامان؛ آذر میرزاجان تبریزی
دوره 3، شماره 2 ، شهریور 1399، ، صفحه 39-62
چکیده
یکی از موضوعات اصلی در بحث زیست شناسی قرن بیست و یکم ترقی و پیشرفت انسانی است که از مزیت های زیادی همچون رشد شناختی و زیباشناسی برخوردار است. با این حال یکی از رویکردهای مهم در این عرصه «تقویت اخلاق» ...
بیشتر
یکی از موضوعات اصلی در بحث زیست شناسی قرن بیست و یکم ترقی و پیشرفت انسانی است که از مزیت های زیادی همچون رشد شناختی و زیباشناسی برخوردار است. با این حال یکی از رویکردهای مهم در این عرصه «تقویت اخلاق» است. جامعهای با اکثریت مردم اخلاق مدار، یک رویای تاریخی برای بشریت محسوب میشود. افراد از نظر استدلال اخلاقی با یکدیگر متفاوت هستند، اما فرایند دخیل در این تفاوتها در مغز تا حدودی شناخته شده است؛ به عبارتی تنوع افراد در درک ارزشهای اخلاقی ممکن است با تغییرات منطقهای در ساختار مغزی مرتبط باشد. در این مقاله مروری کلیه مقالات چاپ شده ده سال اخیر در حیطه اخلاق مورد بررسی قرار گرفت . این جستجو از طریق پایگاههای علمی معتبر گوگل اسکولر، اسکوپوس و پاب مد انجام شده و اطلاعات لازم استخراج گردید. اخلاق در سطح عملکرد یکپارچه است، نه در سطح شناختی به این معنی که «هسته اخلاقی» وجود ندارد و هیچ ناحیه و یا ساختار معلوم و معینی که بتواند اخلاق و یا حتی ایده پردازی و برنامهریزی رفتار اخلاقی را در فرد نشان دهد، وجود ندارد اطلاعات اخلاقی در مناطق گوناگونی از مغز همچون گیجگاهی، آهیانه جلویی و پیشانی پردازش میشوند، اما میتوان اخلاق را به عنوان تابعی از ادغام حداکثری با احساسات، شناخت اجتماعی و سایر حساسیتها در نظر گرفت که با استفاده از سازماندهی ساختارهای شناختی، یک جهان مشترک از روابط انسانی را به تصویر میکشد و در زندگی اجتماعی به کار گرفته میشود.