پژوهش حاضر با هدف مقایسه سبکهای دلبستگی و باور به دنیای عادلانه بین دختران نوجوان با رفتارهای خودآسیب رسان و عادی انجام شد. جامعه آماری پژوهش شامل دختران نوجوان منطقه 2 شهر تهران در سال 1398 بودند. نمونههای ...
بیشتر
پژوهش حاضر با هدف مقایسه سبکهای دلبستگی و باور به دنیای عادلانه بین دختران نوجوان با رفتارهای خودآسیب رسان و عادی انجام شد. جامعه آماری پژوهش شامل دختران نوجوان منطقه 2 شهر تهران در سال 1398 بودند. نمونههای پژوهش شامل 200 نفر که 100 نفر از آنها حداقل یکبار رفتار خود جرحی غیر خودکشی را انجام داده بودند و 100 نفر بدون سابقه رفتار خودجرحی بودند. نمونه گیری به شیوه در دسترس انجام شد. برای گردآوری دادهها از مقیاس رفتارها و کارکردهای خود جرحی کلونسکی و گلن (2009)، باور به دنیای عادلانه داگلاس و ساتون (2005)، دالبرت، لیبکوس، سالی و گوچ (2001) و سبکهای دلبستگی کولینزو رید در سال (1990) استفاده شد. پژوهش علی- مقایسهای بود که برای تحلیل دادهها از آزمون تحلیل واریانس چندمتغیری استفاده شد. یافتهها نشان داد، تفاوت معنیداری در سبک دلبستگی نزدیک بودن بین دختران نوجوان با رفتارهای خودآسیب رسان و عادی وجود دارد (001/0p<) و بین سبکهای وابستگی و اضطرابی تفاوت معنی داری مشاهده نشد. مقادیر میانگین حاکی از پایین بودن سبک نزدیک بودن در دختران نوجوان با رفتارهای خودآسیب رسانی نسبت به گروه عادی بود. همچنین از بین ابعاد باور به دنیای عادلانه، تنها مؤلفه باورهای دنیای ناعادلانه در بین دختران نوجوان با رفتارهای خودآسیب رسانی و عادی تفاوت معنی داری نشان داد (001/0p<). که میانگین باورهای دنیای ناعادلانه در بین دختران نوجوان با رفتارهای خودآسیب رسانی بالاتر از گروه عادی بود.
پژوهش حاضر با هدف پیش بینی رضایت از زندگی براساس باور به دنیای عادلانه و ویژگیهای شخصیتی در دانشجویان انجام شد. جامعه آماری پژوهش کلیه دانشجویان شاغل به تحصیل ورودی 96-1395 در دانشگاه آزاد ...
بیشتر
پژوهش حاضر با هدف پیش بینی رضایت از زندگی براساس باور به دنیای عادلانه و ویژگیهای شخصیتی در دانشجویان انجام شد. جامعه آماری پژوهش کلیه دانشجویان شاغل به تحصیل ورودی 96-1395 در دانشگاه آزاد اسلامی واحد رودهن بودند که نمونهای به حجم 210 نفر به روش نمونه گیری غیرتصادفی انتخاب گردید. برای گردآوری دادهها از پرسشنامههای استاندارد شده رضایت از زندگی دینر و همکاران (1985)، پرسشنامه باور به دنیای عادلانه داگلاس و ساتون (2005)، دالبرت، لیبکوس، سالی و گوچ (2001) و پرسشنامه شخصت نئو مک کری و کاستا (1985) استفاده شد. پژوهش توصیفی – تحلیلی از نوع همبستگی بود که برای تحلیل دادهها از آزمون همبستگی پیرسون و رگرسیون چند گانه سلسله مراتبی استفاده شد. نتایج ضرایب رگرسیون نشان داد که بین باور به خود و باور به دیگران و ویژگی شخصیتی روان رنجورخویی با رضایت از زندگی رابطه منفی و معناداری وجود دارد. همچنین براساس نتایج رگرسیون سلسله مراتبی، در مدل اول فقط ویژگی شخصیتی روانرنجور خویی (بتا=173/0-) به طور معنی داری از طریق کاهش رضایت از زندگی را پیش بینی میکند. لیکن باورها در مدل اول نتوانستهاند به تنهایی رضایت از زندگی را پیش بینی کنند. به عبارت دیگر، وقتی باورها در زندگی از رضایت زندگی نقش دارند که ویژگیهای شخصیتی افراد کنترل شوند. در مدل دوم از میان متغیرهای پیش بین، باور خود (بتا=211/0-) به طور معنی داری درحدود 4 درصد رضایت از زندگی را پیش بینی میکند.